می دانی میان دستهای سنگینت که حلقه می کنی دورِ تنم میان گرمای تنت که تمامم،در آن گم می شود هیچ کسی دستش به من نمی رسد و به اوج دلتنگی و تنهایی هایم..... ممنون که هستی لذت آغوش بی دغدغه و عشق ناب تو را با هیچ چیز عوض نمی کنم.... می دانی مرد ابی من دوستـــــــــــت دارم... دوست دارم تو را.... و آن گرمای تن همیشه داغت را آن هنگام که بی پروا می سوزانی ام در عطش خواستنت....
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده توسط
:خسته | لينک ثابت
|چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان روزگارم بر خلاف ارزوهایم گذشت و آدرس nafasi.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.